پاره سنگ
چیزی به ذهنم رسیده بود که الان یادم رفته بنویسم!! حالا آن یکی را مینویسم.
داشتم فیلمهایی را می دیدم با عنوان جنایات صدام. خلاصه آن اینکه عده ای افراد جان بر کف بلایایی را سر افراد بخت برگشته ای در می آوردند٬ ظاهراً به دستور صدام. هنرشان را که نشان میدادند از بریدن زبان بود بگیرتا قطع دست و شکستن بازو پا و قطع سر و گردن به عنوان مجازات خاین.{ اگر جگرش را دارید ببینید فیلمها را از اینجا میتوانید ببینید}.
خلاصه یاد مجازات و اعدام صدام ملعون افتادم٬ او که به درک واصل شد ولی این کسانی که حاضرند به اشارهای سر ببرند و دست بشکنند و زبان قطع کنند هنوز فراوانند٬ چه در عراق چه در ایران خودمان و آن حوالی. منتظرند که آقا بالا سری برایشان پیدا شود که قابلیت هایشان را به منصه ظهور برسانند.
واضح تر صحبت کنم٬ فرض کنید که در دادگاهی در کانادا قاضیی حکم صادرکند که زبان فلان کسک به جرم جاسوسی به حکم قانون بریده شود... چه میشود؟! اول که ملت اعتراض میکنند. دوم این که کسی نیست که این حکم را اجرا کند. سوم قاضی برکنار میشود. حالا همین وضعیت را مثلاً در کشوری همسایه ما در نظر بگیرید. اول که ملت خوشحال میشوند که فرد به جزای عملش میرسد. دوم اگر از کسی بخواهی حکم را اجرا کند٬ اگر خودش نکند٬ یحتمل کسی را میشناسد که این کار را بکند!! همه ملت هم میآیند تماشا!
حرف حرف میآورد. یاد داستان محاکمه سرپاس مختاری و پزشک احمدی افتادم در دوران پس از رضا شاه و آزادی های نسبی اوایل حکومت محمدرضا شاه. این سرپاس مختاری رییس نظمیه رضا شاهی بوده و در زیرآب بردن سر مخالفان او ید طولایی داشته است که در این کار پزشک احمدی هم کمک علمی میکرده است. نام اصلی او رکنالدین مختاری است٬ اگر با موسیقی ایرانی آشنا باشید لابد نام این نوازنده بزرگ پیانو و آهنگ های لطیف او را شنیده اید٬ و چه سخت است باور این که او همین سرپاس مختاری بد نام است.
القصه٬ بعد از تبعید رضا شاه از ایران٬ خیلیها تازه یادشان آمد که در دوره او چه ظلمهایی به ملت روا داشته میشده و چه اختناقی بوده٬ دستشان به او که نمیرسیده این سرپاس مختاری و پزشک احمدی را گرفته بودند تا مجازات کنند. در این بین وکیل این دو هم شده بود مرحوم سید احمد کسروی مشهور.
ماجرای این محاکمه بس خواندنی است و حتماً توصیه میکنم بخوانید. دفاعیات خواندنی و منطقی کسروی این دو را از اعدام حتمی میرهاند. خلاصه دفاعیات کسروی این بود که ملت٬ شما چرا این دو بدبخت را گرفته اید عقده تان را خالی بکنید؟ هر کدامتان جای این دو نفر بودید همین کاری را میکردید که این ها کردند. اگر این ها به حرف رضا شاه گوش کردند و غلط بود٬ از رییس دادگستری بگیر تا مدعی العموم هم در آن دوره مامور و گوش به فرمان او بودند٬ و حالا مدعی شدهاند.
یعنی به زبان بی زبانی می گفت که ملت٬ این روحیه چاپلوسی و بله قربان گویی تان را باید محاکمه کنید٬ نه این دو مامور ماذون را. رضا شاه داستان به خودی خودش قدرتی نداشت و یک نفر بود٬ این شما بودید که به او سواری دادید و باعث چه ظلمها که شدید. اگر مَردید خودتان را محاکمه کنید.
ماجرای محاکمه صدام را که میدیدم یاد دفاعیات مرحوم کسروی میافتادم و تاریخی که تکرار میشود بدون عبرت گیری...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home