پاره‌سنگ: ابراز محبت

پاره‌سنگ

پاره‌سنگ‌های گاه‌گاهی ذهن من

2009/01/16

ابراز محبت

بلد نیستیم؛ یعنی ندیده‌ایم که یاد‌بگیریم. از کجا باید یاد می‌گرفتیم؟ از خانواده؟ خیابان؟ یا قربانش بروم صداوسیمای وطن؟
هنوزهم که هنوزه از لحاظ اجتماعی ابراز محبت -حالا بالاغیرتاً عشق را صرف نظر کنیم- باید درخفا و خموشانه باشد. البته اگر با کسی دعوادارید کاملاً از لحاظ اجتماعی پذیرفته‌است که صدایتان را بلند کنید و ابایی نداشته‌باشید که تا هفت همسایه این ور و آن ور خبردار باشند. کم هم نشنیده‌ایم صدای همسایگانی را که صلای دعا و ناسزایشان گوش‌ها را پر می‌کرد. اما دریغ از این که بشنویم کسی با صدای بلند به کسی دیگر بگوید «دوستت دارم» یا حتی او را «عزیزم» صدا کند...
تلویزیون‌مان که حتی خجالت می‌کشد نشان بدهد مادری فرزندش را در آغوش می‌کشد٬ حالا چه برسد به مراتب عمیقتر ابراز محبت. اما همین تلویزیون ابایی ندارد که نشان بدهد زن یا مرد چگونه در گوش هم کشیده‌بزنند٬ و جیغ و دعوا راه بیندازند. فیلمهای خارجی را هم که آنقدر سروته‌شان را می‌زنند که آخرمعلوم نمی‌شود چطوری آخر فیلم دونفر که قرار بود خواهر و برادر باشند زن وشوهر از آب درآمدند.
این ور آب که آمده‌ایم اما وضع دیگر آنطور نیست. کم نمی‌بینی دوستان در موقع خداحافظی همدیگر را صمیمانه -ونه بیروح و از روی رسومات- در آغوش بگیرند٬ عاشق و معشوق فارغ از دنیا به هم ابراز علاقه کنند و مغازله؛ حتی زوجهای سالمند همدیگر را بلند بلند و گاه و بیگاه «هانی» و «سوییت‌هارت» صدا بزنند؛ شبها از دیوار خانه بغلی صدای ضجه‌های لذت‌بردن همسایه‌ات را بشنوی؛ در تلویزیون نمایش می‌دهند که زن و شوهر چگونه به هم ابراز محبت می‌کنند و حتی می‌بینی آموزش این‌که چگونه باید به ملاقات آشنایی با جنس دیگر رفت و چه و چه....
اما باز رفتار نسل ایرانی بر همان آموزه‌های وطنی است؛ حتی اگر سالیانی دراز باشد که مقیم دیار آزادی‌ها باشند باز هم دوست دارند فرض کنند که شرم و حیای شرقی دارند. که هنوزهم عشق «لیلی و مجنون» وار* ممکن است و کافی بودن دیدن مو و پیچش مو... برای یک دل نه صد دل عاشق شدن.
* نقل است که در نسخه اصیل داستان لیلی و مجنون مجنون هیچ وقت دختر عمویش لیلی را بجز دوران کودکی‌اش ندیده بوده‌است. از قضای روزگار لیلی سیه‌چرده و زشت‌صورت هم بوده‌است. اما مجنون از روی همان دلبستگیهای کودکی‌اش خودش را عاشق لیلی می‌داند. نسخه‌های متأخرتر البته دیدار این دو دلداده عرب را ممکن دانسته‌اند و داستان عاشقانه‌ای ساخته‌اند پرآب چشم.‌ خواندن این دو مقایسه هم ارزشمند است.

Labels: , , ,

0 Comments:

Post a Comment

<< Home