پاره‌سنگ: پاره‌سنگ‌های نیم‌شبی

پاره‌سنگ

پاره‌سنگ‌های گاه‌گاهی ذهن من

2008/12/03

پاره‌سنگ‌های نیم‌شبی

من نمی‌فهمم فلسفه عکس تکی گرفتن با میزی که روی آن مشروبات الکلی چیده‌شده و پست کردن آن روی صفحه شخصی در شبکه‌ای‌اجتماعی -مثلاً فیس‌بوک- چیست؟
به نظر می‌رسد این هم از مظاهر نوکیسگیی٬ اززمره عکسهای «من در کنار برج ایفل» و «من در حال رانندگی (در بزرگراهی درامریکا)» باشد. نمی‌دانم٬ شاید اگر دوربین عکاسی زمانهای قدیم وجود داشت٬ الآنه شاهد عکسهایی بودیم تاریخی و با مایه‌های «من در حال خوردن کوکا»٬ «من در کنار دوچرخه‌ام»٬ «من درحال قدم زدن در لاله‌زار» و «ساعت جیبی من» والخ...
شاید هم از اثرات جانبی زندگی در ایران باشد و محدودیت‌های آن. این «آرزوهای حقیر»٬ در زمره‌ی «خاطرات قدیم» هرکسی‌است که در محدودیت نبوده‌است. دوست غیرایرانیم زمانی از من می‌پرسید چرا روابط دختر و پسر ایرانی اینقدر رسمی و تصنعی و پر از حیا است٬ به حدی که برای او خاطرات برخوردهای پسرو دخترهای دوران مهدکودکش را تداعی می‌کند!

Labels: , , ,

3 Comments:

Anonymous Anonymous said...

این جاهم یک مقدار دیگر از این آرزوها را نوشته:
http://canadajoon.blogfa.com/post-126.aspx

12/06/2008 1:12 PM  
Anonymous Anonymous said...

میشه الیناسیون

12/08/2008 9:06 AM  
Anonymous Anonymous said...

میشه الیناسیون

12/08/2008 9:07 AM  

Post a Comment

<< Home