پاره‌سنگ: آینده دنیای ما

پاره‌سنگ

پاره‌سنگ‌های گاه‌گاهی ذهن من

2007/05/02

آینده دنیای ما

بعضی اصول کلی هستند که می‌توان با در نظر گرفتن آنها پیش‌بینی های قابل اعتنایی انجام داد؛ مثلاً در مورد آینده دنیا!
از نظر علم کیهانشناسی چون عالم ما در حال انبساط است و انبساط عالم هم شتابدار است٬ در نهایت جهان ما به خلائی با چگالی بسیار بسیار کم تبدیل خواهد شد.
از نظر علم فیزیک؛ قانونی در فیزیک داریم به عنوان قانون دوم ترمودینامیک که بیان می‌کند آنتروپی نمی‌تواند در هیچ دستگاه فیزیکی کم شود. یا به زبان ساده این که همیشه چیز گرم سرد می‌شود ولی بالعکس اتفاق نمی‌افتد. با این وصف آینده دنیای ما این است که تمام ستارگان عالم می‌تابند و می‌سوزند و تمام می‌شوند و تمام ماده به انرژی تبدیل می‌شود٬ و این انرژی هم از جای گرمتر به سردتر می‌رود. در نتیجه در نهایت عالم ما به تعادل گرمایی می‌رسد٬ یعنی تمام عالم همدما می‌شود و آن دما چیز زیادی نخواهد بود٬ حدود ۲۷۰ درجه زیر صفر! به این می‌گویند مرگ سرمایی عالم.
موارد بالا موارد شناخته شده‌ای هستند و چیز تازه‌ای نیستند٬ اما بنده اینجا چیز تازه ای ارايه می‌کنم: آینده دنیا از نظر هوشمندی!
چیزی که برای بسیاری عیان است این است که مردم فقیر کودکان بیشتری به نسبت مردم متمول و دولتمند تولید می‌کنند. همچنین می‌دانیم که تناظری بین هوش انسان و درآمد مالیش وجود دارد. فرزندان مردم فقیر٬ معمولاً آموزش مناسبی دریافت نمی‌کنند و هوش اکتسابیشان بالا نمی‌رود٬ هوش ذاتیشان هم که تابع ژنتیک والدین کم‌هوش آن‌هاست.
حال اگر این فرآیند در طی قرون پایدار بماند٬ تعداد مردم کم‌هوش بسیار بیشتر از مردم هوشمندتر خواهد شد٬ و اگر در جامعه ای دموکراتیک به همه مردم حق رای برابر داده شود٬ این خیل مردم کم‌هوشتر قوانین نادانانه‌ای به تصویب می‌رسانند که ترقی هوشمندان را کندتر و کمتر می‌کنند. از منظر این تصورمن٬ در نهایت این امر مرگ هوشمندی مردم عالم فرا می‌رسد.
اما می‌توان پرسید چرا تاکنون چنین چیزی اتفاق نیفتاده است؟ علت ساده است٬ فرایند انتخاب طبیعی Natural Selection ٬ طبیعت تا همین قرن قبلی به طور طبیعی کار خودش را می‌کرد و اجازه نمی‌داد که جمعیت مردم فقیر و کم‌هموش از حدی بیشتر شود٬ چون فرصت‌های زندگی برایشان نبود و با بلایای طبیعی بسیاری از آنان تلف می‌شدند.
اما امروزه با پیشرفت علمی بشر٬ فرایند انتخاب طبیعی کم اثرتر شده‌است. امروزه افراد عقب مانده ذهنی هم می‌توانند با کمک های دولتی که به آنها می‌شود تشکیل خانواده بدهند. بسیاری از دولت‌ها به کسانی که قادر به یافتن شغل نشده‌اند٬ به هر دلیلی٬ مستمری بیکاری می‌دهد و آنها می‌توانند گذران زندگی کنند.
نتیجه را می‌توانید در زمان طولانی تصور کنید؟ درصد پایینی از جامعه با بهره هوشی بالا و درصد خیلی بالایی از جامعه با بهره هوشی کم٬ اما حق رای برابر بنابر اصول دموکراسی. اما قوانین این جامعه را این اکثریت کم‌هوش تر می‌نویسند و آن قوانین الزاماً به نفع اقلیت هوشمند نیست...
زندگی در چنان جامعه‌ای چندان دلچسب نخواهد بود. امیدوارم قبل از چنان زمانی مرگ سرمایی عالم فرا رسیده باشد :)

0 Comments:

Post a Comment

<< Home