پاره‌سنگ: غیرت٬ تعصب٬ از نوع دینی؟

پاره‌سنگ

پاره‌سنگ‌های گاه‌گاهی ذهن من

2007/04/28

غیرت٬ تعصب٬ از نوع دینی؟

لابد شما هم شنیده‌اید که بعضی می‌گویند: «وارد بحث ... نشو٬ من نسبت به آن تعصب دارم.» بررسی کنیم معنی این تعصب چیست.
از نظر لغوی که معنای تعصب می‌تواند عصبی‌ شدن و عصبی کردن باشد. واما این که چرا باید عصبی شد راجع به موضوعی؛ فرض کنید من راجع به موضوع حساسی برای شما با شما بحث کنم٬ مثلاً شما آدم مذهبیی هستید و من راجع به اصول اعتقادات دینی‌تان بحث بکنم و خیلی از رفتارهای دینی‌تان را زیر سوال ببرم. احتمالاً اگر شما آدم متعصبی باشید از من می‌خواهید بحث را عوض کنم. حال اگر من ادامه بدهم شما عصبانی می‌شوید چون آدم متعصبی هستید ٬ و احتمالاً بین ما نیز کدورتی پبش می‌آید.
اما ریشه این عصبیت چیست؟ مثال را ساده‌ی ساده می‌کنم تا بحثم ساده و شفاف شود. فرض کنید من به برادر خردسالم بگویم که پنج ضربدر پنج مساوی ۲۵ است و او هم قبول کند. این برادر من را هم اول دبستان فرض کنید. حالا فردایش یکی از دوستانش با او بحث کند که برادر تو بیسواد است و ۵ ضربدر ۵ مساوی ۲۵ نمی‌شود و مساوی ۳۵ است. به احتمال خیلی زیاد این برادر من عصبی می‌شود چون از یک طرف برایش سخت است قبول کند برادرش چیز اشتباهی به او گفته است٬ از طرف دیگر حرف دوستش را نیز نمی‌تواند رد کند.
حالا همین موقعیت را برای برادر فرضی دیگر من که کلاس چهارم دبستان است در نظر بگیرید. به مجرد این که دوستش به او می‌گوید ۵ ضربدر ۵ مثلاً ۲۵ نیست و ۳۵ است٬ نه تنها ناراحت و عصبی نمی‌شود بلکه برای آن دوستش هم توضیح می‌دهد که چرا ۲۵ جواب صحیح است. اگر هم آن دوست در نهایت قبول نکند که ۵*۵=۲۵ ٬ برادر من شاید در دلش به نادانی دوستش بخندد یا افسوس بخورد٬ اما شما هم با من همعقیده‌اید که عصبی نمی‌شود.
در این داستان من آن برادر کوچک من که حساب نمی‌داند در مقابل بحث دوستش متعصب است٬ اما این برادر بزرگتر مستدل. اما ریشه این تعصب کجاست؟
ریشه تعصب درعدم توانایی استدلال است و تعصب بیشتر در افرادی وجود دارد که بدون چون‌و‌چرا و تقلیدی مسایل را پذیرفته‌اند و اگر در مورد مسایل مورد سوال واقع شوند٬ جواب واضحی ندارند لذا در پناه تعصب می‌خواهند ضعف خود را پنهان کنند.
دیده‌ایم گاهی برخی تلاش می‌کنند که به تعصب دینی و غیرت دینی در جامعه دامن بزنند٬ از دید من طرفداران چنین دیدگاهی همان‌ها هستند که دین را امری تقلیدی می‌دانند نه استدلالی. آموزش دین به صورت امری تقلیدی نتیجه ای جز ترببیت انسان های متعصب به بار نمی‌آورد.

3 Comments:

Anonymous Anonymous said...

سلام مهران
اگر دوست برادر چهارم دبستانی تو هم هر روز جلو برادرت را بگیرد و اصرار که ۵*۵ میشود ۳۵ و احتمالا طعنه‌ای هم به تو بزند، برادر تو ممکن است عصبی شود با وجود اینکه آگاهی دارد و با چشم و دل بسته هم تقلید نکرده است.
لطفا اینقدر راحت حکم کلی نده.

4/28/2007 8:15 AM  
Anonymous Anonymous said...

مسأله اینجاست که به نظر بسیاری از آموزگاران دین، این تعصب خودش یک ارزشه. پس حتی اگه اثبات کنی که دلیل وجود تعصب نوع رویکرد اونها به آموزش دینه، باعث نمیشی که اونها در خودشون تغییری بدند. اول باید نشون داد که این تعصب، مضر و بعضاً خطرناکه.

4/28/2007 10:42 PM  
Blogger مهران said...

محمد جان: دوست برادر چهارم دبستانی بنده می‌تواند به طرق متفاوت برادر من را عصبانی کند٬ مثلاً دوتا کشیده به او بزند؛ و البته برادر من هم عصبانی می‌شود٬ اما هیچکسی نخواهد گفت که عصبانیت برادر من از روی تعصب بوده‌است. معنی تعصب فکر می‌کنم واضح باشد.
سهیل عزیز: اول این که از نظر من آموزگاران دینی منطق دان نیستند که برایشان منطقی استدلال کرد٬ اکثر از روی خوف و رجا چیزهایی را قبول کرده‌اند. دوم این که اگر تنها عراق را نگاه کنند٬ می‌توانند ببینند تعصب چه فجایعی ببار می‌آورد. عکسهای پست بعدی من کودکان عراقیی هستند که به دست هموطنان مسلمانشان کشته شده‌اند!

5/02/2007 2:30 AM  

Post a Comment

<< Home