قیلوله من!
بنده برای چندمین بار باز کشف کردم که یک گییک به تمام معنا هستم؛ البته این کشف در خواب قیلوله امروز انجام شد.
در خواب با گروهی از دوستان ایرانی به گردشی رفته بودیم با ماشین٬ چند ساعتی ظاهراً راندیم تا این که از تهران سر در آوردیم. خوب همه خوشحال بودند که سری هم به خانواده و دوستانشان میزنند در فرصت پیش آمده٬ اما بنده حس کردم یک جای کار میلنگد!
کاشف به عمل آوردم که چون برای رفتن از کانادا به تهران باید از اقیانوس گذشت و ما فقط رانندگی کردهایم این ماجرا نمیتواند درست باشد؛ ولی ما در تهران بودیم؛ خیلی ساده نتیجه گرفتم که این فقط یک خواب معمولی است و با کمال افتخار به بقیه دوستان هم کشفم را اعلام کردم. اما کسی باور نمیکرد٬ چون ما عملاً در تهران بودیم! بنده هم در تلاش بودم که با استدلال دوستان را توجیه کنم که داریم خواب میبینیم. استدلال یکی از دوستان در جواب جالب بود٬ «اگر فکر میکنی این ماجراها در خوابه٬ خوب برو هر بی ناموسیی میخای بکن!چون نمیکنی خودت هم باور نداری که خوابه!» بنده هم در تلاش ناموفق بودم که بیجابودن استدلالش را ثابت کنم...
تا این که با صدای تلفن از خواب بلند شدم و فهمیدم که این خواب فقط گییک بودن مرا اثبات میکند و لاغیر!
0 Comments:
Post a Comment
<< Home