پاره‌سنگ: همدستان شهرام جزایری

پاره‌سنگ

پاره‌سنگ‌های گاه‌گاهی ذهن من

2007/04/20

همدستان شهرام جزایری

«مصطفی» از تعطیلات ژانویه در ایران برگشته بود و چند صباحی تا بی‌خا‌نمانیش برطرف شود با من روزگار می‌گذارند. فکر کنم آن روز گفتگوی ما اینطور شروع شد:
- خوب مصطفی٬ رفتی ایران پول نفتت را گرفتی بیاری اینجا؟
= شوخی می‌کنی؟ مگر من دیوانه‌ام از ایران پول بیارم اینجا. تازه یک مقداری هم از اینجا بردم با خودم٬ تو ایران سرمایه گذاری کردم...
- مبارک باشه که از اقتصاد ملکتت هم غافل نشده‌ای. حالا کجاها سرمایه گذاری کردی؟
= چند تا فیش موبایل ثبت نام کردم. چند ماهه هم کلی سود دارد...
- آره! چند تا از دوستای من هم در دوران لیسانس این کار را می‌کردند و من را هم تشویق می‌کردند که این کار را بکنم. چقدر هم بی دردسر هست٬ ۳۰۰-۴۰۰ هزار تومان میدهی ثبت نام می‌کنی٬ در عرض کمتر از شش ماه حدود۱۰۰٪ سرمایه را سود می‌کنی...
= آره دیگه! آدم باید شم اقتصادی داشته باشه.
- ولی از نظر من این کار نه تنها اقتصاد نیست٬ بلکه دزدی و حرام است!
(مصطفی با تعجب)= چه دزدیی؟ چه حرامی؟ بَده آدمی تو مملکتش سرمایه گذاری کنه؟
ادامه ماجرا هم خلاصه کنم. برای مصطفی توضیح واضحات دادم که پول از هیچ تولید نمی‌شود و لازم است که فکر کند این سودی که در طی چند ماه نصیب چنین سرمایه گذارانی می‌شود از کجا تامین می‌شود. تجاهل العارف کرد که لابد از توسعه شبکه تلفن همراه! بازهم بنده برایش صغری کبری چیدم و مثال آوردم که چنین سود دهیی بالایی چرا مثلاً در کشوری مانند کانادا یا ژاپن با این شبکه گسترده تلفن همراه رخ نمی‌دهد.
خلاصه برای مصطفی توضیح دادم که این پول از تورم بازار نشات می‌گیرد و منبع آن هم تزریق پول نفت توسط دولت است به قسمتهای مختلف تحت عنوان سوبسید و یارانه. حالا آنانی که بیشتر سرمایه گذاری به سبک مصطفی می‌کنند از این رایانه ای که سهم همه ملت است - از عشایر و روستایی تا ایرانیان مقیم خارج کشور- بیشتر می‌مکند و به اختلاف سرمایه‌شان با بقیه می‌افزایند. این دزدی از سهم دیگران است و هرکس شریک شود٬ آگاهانه یا ناآگاهانه و به هر اسمی٬ در آن شریک است.
مصطفای داستان ما خیلی از من و استدلالم عصبانی شد. بدبختانه دفاعی هم نداشت٬ چیزی که تا لحظاتی قبل به آن افتخار می‌کرد مایه شرمساری بود... تا چندین روز از دست بنده دلخور بود که چرا صریحاً به او نسبت دزدی زده‌ام٬ البته من هم پای استدلالم بودم و هستم.
از مصطفی داستان که بگذریم٬ خیلی های دیگر هم در این گونه دزدی همدستند٬ البته چنین دزدیهایی در اقتصاد مریض کشور نفت خیز و بی حساب کتابی مانند ایران ممکن است٬ وگرنه در اکثر نقاط دنیا دولت حواسش به درآمد و مالیات و پول شویی های مردم هست.
شهرام جزایری بدنام هم لابد مطلعید که جرمش این است که از چنین کارهایی پولی بهم زده است. شما احیانا تا حالا از این طریق سرمایه‌گذاری ها سودی نبرده‌اید؟!

0 Comments:

Post a Comment

<< Home