پاره‌سنگ: آیینه‌ای دارم به دست...

پاره‌سنگ

پاره‌سنگ‌های گاه‌گاهی ذهن من

2007/08/09

آیینه‌ای دارم به دست...

خیلی جالبه آدم نظر بعضی ها را در سایت اورکات می بیند(منظورم testimonialهاست) متعجب می‌شود از این همه انسان خوب و نیک که در روزگار و بین ما هستند و نیستند! مثلاً جایی یکی نوشته بود که من به خدا برای آفرینش همچین انسانی تبریک می‌گویم. خلاصه پر است از چاپلوسی و تملق و لفاظی.{ دوست داشتم اشکال privacy نبود و من لینک چند نمونه را می‌گذاشتم جهت تفریح}
اگر شما هم در آنجا تستیمونیالی دارید یا نوشته‌اید قبل ها٬ بروید و بخوانید٬ ببینید بعد چند سال هنوز بر همان عقیده‌اید یا نه.
زمانی دوستی برایم تستیمونیالی نوشت همان اوان آشنایی؛ ردش کردم و به او گفتم که با این چند صباح شناختن که تستیمونیال نمی‌نویسند. دلخور شد البته!
جالب است به تستیمونیال هایی بر می‌خورم اخیراً که مال مدتها پیش است٬ برای هم نوشته‌اند که الا و بلا این فلانی بهترین رفیق من است و ... حالا این رفقای روی اینترنت جواب سلام هم را هم با اکراه می‌دهند.
چند وقتی قبل بود که تستیمونیال می‌نوشتم برای آشنایان و در آن جنبه های مثبت و منفی شان را باهم می‌نوشتم٬ البته کسی شجاعت آن را نداشت که تاییدش کند و همه ردشان کردند! لااقل از جهت احترام به نظر نویسنده می‌توانستند حفظش کنند٬ یا با انتشار آن نشان دهند که معتقدند بقیه خودشان می‌توانند قضاوت کنند و نظر صحیح و ناصحیح را تشخیص دهند و ...
به هر حال این هم جنبه ای از کردار ما.

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home