پاره‌سنگ: تنهاماندن

پاره‌سنگ

پاره‌سنگ‌های گاه‌گاهی ذهن من

2008/09/03

تنهاماندن

بعد حدود هشت ماهی٬ زنگی زدم به دوستی قدیمی. افسرده و غمگین بود. برادر محبوب و کوچکترش درگذشته بود٬ ازدواجش هم بیش از دو ماه دوام پیدا نکرده بود. یک دوست صمیمی‌اش هم درگذشته بود. گله از روزگار داشت که که برایش کسی باقی نگذاشته‌است که با هم بنشینند و بی‌دغدغه چایی‌ی بخورند.
این تنها موردی نیست که دوستی سفره دلش را برایم گشوده‌است. هرکه را می‌بینی در اعماق وجودش تنهاست٬ حالا اندکی پیدا می‌شوند که شهامت بیان آن را دارند.
نمی‌دانم مشکل جامعه ما چیست که مردم با همدیگر کمتر می‌سازند. دوستی می‌گفت مشکل ego (نفس) ما ایرانیان است که بی‌دلیل خیلی بزرگ است و از عالم و آدم خودمان را برتر می‌دانیم و کسی را لایق خلوتمان نمی‌دانیم. من فکر می‌کنم شاید مشکل این باشد که ما دغدغه‌هایمان را به بهانه حفظ اسرار شخصی (آنچه بعضی به آن "پرای‌وسی" privacy می‌گویند) را با هم درمیان نمی‌گذاریم و به همین دلیل روزبروز از هم سوا می‌افتیم و دورتر می‌شویم.
شاید هم دلیلش جامعه آشفته ما باشد که اینجا به آن گریزی زده‌ام.

Labels: , ,

6 Comments:

Anonymous Anonymous said...

قبول دارم!
http://asedtaghi.blogfa.com/

9/03/2008 10:03 AM  
Anonymous Anonymous said...

قبول دارم!
http://asedtaghi.blogfa.com/

9/03/2008 10:04 AM  
Anonymous Anonymous said...

قبول دارم!
http://asedtaghi.blogfa.com/

9/03/2008 10:04 AM  
Blogger Born in 1355 said...

ببخشید استفاده از مطالب وبلاگ شما با ذکر منبع و ماخذ آزاد هست؟ ممنون می شم اگر پاسخ بدید؟

9/07/2008 10:38 AM  
Blogger مهران said...

به متولد ۱۳۵۵؛ البته. فکر کنم قاعده کلی باشد که اگر نفع مادی نباشد ذکر مطلب با ذکر منبع حتی بدون اجازه مجاز است.

9/11/2008 1:51 AM  
Blogger Born in 1355 said...

خیلی ممنون هستم. می تونید مطمئن باشید که نفع مادی در میان نیست.
بازهم ممنون هستم.

9/11/2008 7:27 AM  

Post a Comment

<< Home