پاره‌سنگ: خلقیات ایرانی: ابراز عقیده

پاره‌سنگ

پاره‌سنگ‌های گاه‌گاهی ذهن من

2009/03/06

خلقیات ایرانی: ابراز عقیده

مقیاس کوچک -ده بیست نفره:
برای جشنی چندین نفر جمع شده‌اند و برنامه‌ریزی کرده‌اند. شما پولها را جمع کرده‌اید و می‌روید که برای جشن کیکی بخرید. از جمع می‌پرسید که چه نوع کیکی بخرید؟ کسی جواب درستی نمی‌دهد. باز هم خواهش می‌کنید که نظر بدهند. کسی از میان جمع حرف دل بقیه را می‌زند: «هر چیزی خواستی به انتخاب خودت بگیر٬ دیگر یک کیک خریدن این حرفها را ندارد که». کیکی برای روز جشن می‌خرید. دو حالت پیش می‌آید:
۱) کیک مورد پسند جمع می‌شود. می‌شنوید که عده‌ای به همدیگر می‌گویند که نظرشان بر آن کیک بوده‌است و می‌خواسته‌اند بگویند که حتماً آن نوع کیک خریداری شود.
۲) کیک مورد پسند جمع نمی‌شود. اولین نفر که نظر مخالفش را ابراز می‌کند٬ نفرات بعدی هم دنبالش را می‌گیرند. هر کس یک ایرادی می‌گیرد و شما متحیر می‌مانید که این همه نظرات موقعی که نظرشان را می‌پرسیدید کجا پنهان بوده‌اند.
نتیجه: «بعضی» افراد از اظهار نظر و پذیرش مسوولیت بعدی اظهارنظرشان گریزانند. ترجیح می‌دهند که فرمان را بدهند دست دیگری و با خیال راحت اگر بعداً به جایی رسیدند نتیجه را مصادره به مطلوب کنند و اگر هم به جایی نرسید بتوانند از خودشان سلب مسوولیت کنند.
****
مقیاس بزرگ -سی تا هشتاد میلیون نفره:
تعداد بسیاری از وضع جاری مملکت ناراضی‌اند اما کسی کار عملیی نمی‌کند. کسی پیدا می‌شود که حرفهای قشنگی می‌زند و حمایت توده‌هایی را هم دارد. توده‌های دیگر هم پشت سر او جمع می‌شوند و انقلاب می‌کنند. در فضای باز مطبوعاتیی که رخ می‌دهد کسی نظر مخالف و موافقی و راهکاری ارایه نمی‌دهد. نشریات پر می‌شود از مقالات تمجیدی و تعارفاتی؛ روشنفکران و صاحب‌قلمان دم از اتحاد و پشتیبانی مردم پشت سر قائد عظیم‌الشان و امام امت می‌زنند.
آن قائد عظیم‌الشان هم مدل حکومتی را بدون آن که آلترناتیوی ارایه کند به رای‌ می‌گذارد و از مردم جواب آری یا نه می‌خواهد. مردم هم رایشان را می‌دهند و می‌روند پی زندگی‌شان . دو حالت پیش می‌آید:
۱) حکومت مورد پسند جمع می‌شود: می‌شنوید که همه افتخار می‌کنند که در بزرگترین انقلاب تاریخ معاصر شرکت فعال داشته‌اند و از روز اول هم مطمئن بوده‌اند که راهی که در پیش گرفته‌اند صحیح است و تنها ره راهایی بوده‌است.
۲) حکومت مورد پسند جمع نمی‌شود: از هر که که می‌شنوید در انقلاب شرکت نداشته٬ و از روز اول هم با آن مخالف بوده‌است. اگر رأیی هم داده به اجبار و از روی ناچاری بوده‌است. می‌گویند که اگر امکانش را داشته‌باشند می‌خواهند از مملکت مهاجرت بکنند و بروند.
نتیجه: «بعضی» افراد از اظهار نظر و مسوولیت بعدی اظهارنظرشان گریزانند. ترجیح می‌دهند که فرمان را بدهند دست دیگری و با خیال راحت اگر بعداً به جایی رسید مصادره به نفع کنند و اگر هم به جایی نرسید بتوانند از خودشان سلب مسوولیت کنند.
به قول مشهور«کی بود؟ کی بود؟ من که نبودم

Labels: , , , , ,

0 Comments:

Post a Comment

<< Home