کشورها و نامها:
افتتاحیه المپیک زمستانی است و گوینده نام کشورهای شرکت کننده در رقابتهای این دوره را اعلام میکند. نامها، همان نامهای آشنا و معمول است، دانمارک و ایتالیا و پاکستان و ...، اما در آن میان بعضی اسمها طولانیتر معرفی میشوند: جمهوری خلق چین، جمهوری اسلامی ایران، جمهوری دموکراتیک خلق کره؛ بهجای نامهای دیرآشنای چین، ایران و کرهشمالی.
تا آنجا که سواد من قد میدهد نام رسمی خیلی کشورهای دیگر هم پیشوند یا اضافات دارد، مثلاً جمهوری اسلامی پاکستان، یا دولت اسراییل؛ اما اینکه چرا آن کشورها نمیخواهند که نامشان به طور "کامل" بیان شود ولی کشورهای ایدئولوژیستی مانند چین و ایران و کره شمالی بر اعلام نام رسمی و کاملشان تاکید دارند بر من واضح نیست.
کشوری مانند اسراییل که رسماً حکومتی نژادی دارد، با خواندن خود به نام ساده اسراییل و نه دولت یهودی اسراییل، خود را از آن مبرا میکند؛ اما سه دولت پیشنامبرده، با اینگونه نامیدنشان، تاکید دارند که کشورشان متعلق به مردمانی از آن دیار است که خلقی (کمونیست) [چین و کره شمالی] یا اسلامی [در مورد ایران] هستند.
در مورد ایران خودمان، واضح نیست که هموطنان غیرمسلمان ما چه سهمی از آن دارند و آیا اصلاً میتوانند در اداره آن سهیم باشند؛ و یا اینکه چرا سیاست خارجی کشور آنها باید مطابق آرای یک فقیه شیعه مذهب تعیین شود.
اصولاً در اداره امور ملی و جهانی، چه مقدار مسایل دینی و ایدئولوزیک باید دخیل باشد؟ تکلیف مردمی که به آن ایدئولوژی عقیدهای ندارند ولی محکوم به زیستن در آن دیار هستند چیست؟
تا آنجا که سواد من قد میدهد نام رسمی خیلی کشورهای دیگر هم پیشوند یا اضافات دارد، مثلاً جمهوری اسلامی پاکستان، یا دولت اسراییل؛ اما اینکه چرا آن کشورها نمیخواهند که نامشان به طور "کامل" بیان شود ولی کشورهای ایدئولوژیستی مانند چین و ایران و کره شمالی بر اعلام نام رسمی و کاملشان تاکید دارند بر من واضح نیست.
کشوری مانند اسراییل که رسماً حکومتی نژادی دارد، با خواندن خود به نام ساده اسراییل و نه دولت یهودی اسراییل، خود را از آن مبرا میکند؛ اما سه دولت پیشنامبرده، با اینگونه نامیدنشان، تاکید دارند که کشورشان متعلق به مردمانی از آن دیار است که خلقی (کمونیست) [چین و کره شمالی] یا اسلامی [در مورد ایران] هستند.
در مورد ایران خودمان، واضح نیست که هموطنان غیرمسلمان ما چه سهمی از آن دارند و آیا اصلاً میتوانند در اداره آن سهیم باشند؛ و یا اینکه چرا سیاست خارجی کشور آنها باید مطابق آرای یک فقیه شیعه مذهب تعیین شود.
اصولاً در اداره امور ملی و جهانی، چه مقدار مسایل دینی و ایدئولوزیک باید دخیل باشد؟ تکلیف مردمی که به آن ایدئولوژی عقیدهای ندارند ولی محکوم به زیستن در آن دیار هستند چیست؟
3 Comments:
سلام سوم! نه تنها هموطنان غیر مسلمان بلکه هموطنان مسلمان دو آتشه هم اگر اعتقاد به نظریه ولایت فقیه نداشته باشند، هیچ سهمی در حکومت ندارند. در مورد سیاست خارجی هم همینطور. نظر ولی فقیه شرط اول حکومت جمهوری ایران است .
1.ایالات متحده آمریکا
2.در هر کشوری مخالفانی وجود دارد
3.راست و نادرست را با هم یکی کن و گلیم بافی را ادامه بده!
اگر این کار ها را عمدی انجام می دهی که که فکرت خوب کار می کند اما در ایران جواب نمی دهد (البته اگر به خون پارسیان باور داری) و اگر هم غیر عمد که انجام می دهی که به جای شش سال نوشتن یک نامه در وبت بنویس و معیار واقعی خود را مشخص کن نه این که یک بار از یک نوع تمجید کنی و بار دیگر از مخالف آن و یک بار یکی را بکوبی و بار دیگر مخالف آن را!!!!
شاید هم بگویی معیار من حقیقت و روشن فکری است که با این مطالبی که خوانده شد بسیاری از نوع های نادرست در آن ها هویدا شد.
به هر حال به عنوان یک ایرانی برایت آرزوی راه یابی می کنم.
Anonymous میگم یک تزی بنویس در مورد کشف جدیدت که ظاهرا بهش اعتقاد هم داری، منظورم "خون پارسیان" هست؛ چه جور خونی هست؟ از رده خون آریایی است که آدولف هیتلر بهش اعتقاد داشت؟
Post a Comment
<< Home