گوشت غیر ذبح شرعی
یکی از مسایلی که برای مسلمانان ساکن کشورهای غیر اسلامی وجود دارد و دغدغه بسیاری از ایرانیان ساکن خارج کشور هم هست مساله گوشت غیر ذبح شرعی و حکم خوردن آن است.
از مسلمانان غیر ایرانی راههای مضحکی برای دورزدن مساله دیدهام٬ مثلاً کسی میگفت:«آنها که بسم ا... را نگتهاند٬ من میگویم بجایشان» و بعد میخورد. دیگری جهت قبله را پرسید و چاقو بر گوشت پخته گذاشت و بسما...ی گفت و مشغول خوردن شد.
مساله این جاست که گاهی تهیه گوشت ذبح شرعی واقعاً مشکل میشود و برای تهیه آن باید ساعتها وقت صرف کرد و با قیمت بالا٬ گوشت غیر تازه ابتیاع کرد.
چیزی که من در دوستان دغدغه مند دیدهام این است که اغلب بعد از مدتی سختی کشیدن در تهیه گوشت ذبح شرعی٬ دغدغه شان را رها میکنند و با خوردن گوشت غیر ذبح شرعی کنار میآیند.
رساله های علمیه را که هم ورق میزنیم گویی مسایل هنوزهمان مسایل هزارسال پیش است و کسی چنین مساله ای را مطرح نکرده و راه حلی ارایه نداده.
علی ای حال بنده زمانی دنبال مساله بودم و دنبال کردم در کتاب قرآن چه آمده است و چه تفاسیری بر آن متصور است. در زیر نتایج تفحصم را میآورم به امید این که به کار کسانی بیاید:
جهت اطمینان خاطر شما متن ترجمه ها و آیه ها از اینجاست :http://quran.al-shia.com/fa/id/24/t-q.php
************
در قرآن این موارد اشاره به خوردن گوشت حرام و حلال شده است:
بقره: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُواْ لِلّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (172) إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (173)
ترجمه خرمشاهی:اى مؤمنان از پاكيزههاى آنچه روزيتان كردهايم بخوريد، و اگر تنها خداى را مىپرستيد او را سپاس بگزاريد.(172) (بدانيد كه خداوند) تنها بر شما مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نامى جز نام خدا به هنگام ذبحش برده باشند، حرام كرده است؛ اما اگر كسى درمانده شود، بىآنكه تجاوزكار و زيادهخواه باشد (و از آنها بخورد) گناهى بر او نيست، چرا كه خداوند آمرزگار مهربان است
مائده: حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِيناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (3) يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ فَكُلُواْ مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُواْ اسْمَ اللّهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ (4) الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ (5)
مائده: حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِيناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (3) يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ فَكُلُواْ مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُواْ اسْمَ اللّهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ (4) الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ (5)
ترجمه خرمشاهی:مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نامى جز نام خدا به هنگام ذبحش برده باشند، و (حيوان حلال گوشت) خفهشده، و به ضرب (چوب و سنگ) مرده، و از بلندىافتاده، و شاخخورده و آنچه درندگان از آن خورده باشند، مگر آنچه (به موقع به ذبح شرعى) حلال كنيد و همچنين آنچه براى بتان ذبح شده است و نيز تعيين قسمت به كمك ازلام همه بر شما حرام شده است (و پرداختن به هر يك از) اينها نافرمانى است؛ امروز كافران از دين شما (و بازگشت شما از آن) نوميد شدهاند، لذا از آنان نترسيد و از من بترسيد؛ امروز دين شما را برايتان به كمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام كردم و دين اسلام را بر شما پسنديدم؛ اما هر كس در مخمصهاى ناچار شود و مايل به گناه نباشد (و از آنچه نهى شده بخورد) بداند كه خداوند آمرزگار مهربان است(3)از تو مىپرسند چه چيز براى آنان حلال است، بگو همه پاكيزهها و آنچه به كمك حيوانات شكارگر (به دست مىآوريد) كه با آنچه خداوند به شما آموخته است، آنها را دستآموز مىكنيد؛ پس از آنچه براى شما گرفته و نگه داشتهاند بخوريد و (به هنگام ذبح يا فرستادن حيوانات شكارگر) نام خدا را بر آن ببريد؛ و از خداوند پروا كنيد كه خداوند زودشمار است. (4)امروز پاكيزهها و طعام (و ذبايح) اهل كتاب بر شما و طعام (و ذبايح) شما بر آنان حلال است، و نيز ازدواج با زنان عفيف مؤمن و زنان عفيف از كسانى كه پيش از شما به آنها كتاب آسمانى داده شده است، به شرط آنكه مهر آنان را به آنان بپردازيد و زننگهدار و غير پليدكار باشيد و دوستگيران نهانى نباشيد؛ و هر كس به (اركان) ايمان كفر ورزد، عملش تباه است و همو در آخرت از زيانكاران است.
انعام: قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوْحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَّسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (145)
ترجمه خرمشاهی:بگو در آنچه به من وحى شده است چيزى را كه خوردنش بر خورندهاى حرام باشد، نمىيابم، مگر آنكه مردارى باشد، يا خونى روان، يا گوشت خوك، كه پليد است، يا قربانىاى كه از روى نافرمانى هنگام ذبحش نامى غير از نام خدا را برده باشند؛ اما اگر كسى درمانده شود، بىآنكه تجاوزكار و زيادهخواه باشد (و از آن بخورد، گناهى بر او نيست) كه بيگمان پروردگارت آمرزگار مهربان است.
نحل: فَكُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ حَلالاً طَيِّباً وَاشْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (114) إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (115) وَلاَ تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَـذَا حَلاَلٌ وَهَـذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ (116)
از آنچه خداوند روزيتان كرده است، حلال و پاكيزه بخوريد، و اگر فقط خداوند را مىپرستيد، بر نعمت الهى شكر كنيد.(114) بدانيد (كه خداوند) بر شما مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نامى جز نام خدا (به هنگام ذبحش) برده باشند، حرام كرده است؛ اما اگر كسى درمانده شود، بىآنكه تجاوزكار و زيادهخواه باشد (و از آنها بخورد، بداند كه) خداوند آمرزگار مهربان است.(115)و با هر دروغى كه به زبانتان مىآيد، مگوييد كه اين حلال است و اين حرام؛ تا بر خداوند دروغ بسته باشيد؛ زيرا كسانى كه بر خداوند دروغ مىبندند رستگار نمىشوند.(116)
از آنچه خداوند روزيتان كرده است، حلال و پاكيزه بخوريد، و اگر فقط خداوند را مىپرستيد، بر نعمت الهى شكر كنيد.(114) بدانيد (كه خداوند) بر شما مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نامى جز نام خدا (به هنگام ذبحش) برده باشند، حرام كرده است؛ اما اگر كسى درمانده شود، بىآنكه تجاوزكار و زيادهخواه باشد (و از آنها بخورد، بداند كه) خداوند آمرزگار مهربان است.(115)و با هر دروغى كه به زبانتان مىآيد، مگوييد كه اين حلال است و اين حرام؛ تا بر خداوند دروغ بسته باشيد؛ زيرا كسانى كه بر خداوند دروغ مىبندند رستگار نمىشوند.(116)
----------------------
نکاتی که از آیات بالا استنباط میشود: مستقیم متن ترجمه را بدون توضیح مینویسم.
خداوند تنها بر شما گوشت خوك و آنچه نامى جز نام خدا به هنگام ذبحش برده باشند، حرام كرده است.
اگر كسى درمانده شود، بىآنكه تجاوزكار و زيادهخواه باشد (و از آنها بخورد) گناهى بر او نيست.
مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نامى جز نام خدا به هنگام ذبحش برده باشند٬ همچنين آنچه براى بتان ذبح شده است بر شما حرام شده است.
امروز دين شما را برايتان به كمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام كردم و دين اسلام را بر شما پسنديدم...امروز پاكيزهها و طعام (و ذبايح) اهل كتاب بر شما و طعام (و ذبايح) شما بر آنان حلال است.
بگو در آنچه به من وحى شده است چيزى را كه خوردنش بر خورندهاى حرام باشد، نمىيابم، مگر آنكه مردارى باشد، يا خونى روان، يا گوشت خوك، كه پليد است، يا قربانىاى كه از روى نافرمانى هنگام ذبحش نامى غير از نام خدا را برده باشند.
بر شما مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نامى جز نام خدا (به هنگام ذبحش) برده باشند، حرام كرده است.
با هر دروغى كه به زبانتان مىآيد، مگوييد كه اين حلال است و اين حرام؛ تا بر خداوند دروغ بسته باشيد؛ زيرا كسانى كه بر خداوند دروغ مىبندند رستگار نمىشوند.
-------------------------
تفسیر و توضیح:
گوشت خوک صریحاً حرام است .
آن گوشتی که هنگام ذبح نام غیر خدا بر آن بردهاند حرام است. و این ضرورتاً به آن معنی نیست که اگر نام هیچ چیزی نبرده شد حرام است.
از نظر تاریخی٬ بین مشرکان رسم بر آن بوده که برای بتهایشان قربانی میکردهاند و حین قربانی ذکر میکردند که به افتخار چه بتی قربانی میکنند. بعد هم گوشت قربانی را تقسیم میکردهاند. چنین گوشتی حرام ذکر شده است.
حالا امروزه در دنیای صنعتی گمان نمیرود کسی به افتخار بتی قربانیی کند و گوشت آن را بفروشد٬ قرآن هم که صریحاً میگوید که « قربانىاى كه از روى نافرمانى هنگام ذبحش نامى غير از نام خدا را برده باشند حرام است»٬ معلوم نیست عدهای بر چه اساسی معتقدند که ذبایح اهل کتاب حرام است زا آن که نامی بر آن برده نشده است.
همانطوری که شما هم میبینید و تصدیق میکنید هیچ جایی در قرآن نیامده است که گوشتی که نام خدا بر آن نیاورده شده حرام است؛ همیشه تاکید بر این است که گوشتی که نام غیر خدا بر آن آورده شده حرام است.
جالب است ندیدهام این نکته ساده را کسی اشاره ای بکند با این که در قرآن هست که در دسترس همه مسلمانان هم هست. باز جالب است که صریحاً در ادامه آیات ذکر شده که:«امروز پاكيزهها و طعام (و ذبايح) اهل كتاب بر شما و طعام (و ذبايح) شما بر آنان حلال است.» باز هم کسی از رساله نویسان به آن توجه نکرده است که با عنایت به آن مساله شرعی ذبایح اهل کتاب را روشن کند.
حل این مساله در نص قرآن ذکر شده {آیه ۵ سوره مائده} امّا متاسفانه اغلب قریب به اتفاق صاحبان رای اعتقاد بر حرام بودن ذبایح غیر مسلمانان دارند. به این آیه نیز توجه کنید:
انعام: فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِباً لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (144)
این آیه دقیقاً قبل آیه حکم خوردنی های حرام در سوره انعام است. ترجمه آن: «چه كسی ظالم تر از كسی است كه بدون علم به خدا افترا بزند برای اينكه مردم را گمراه كند؟ خدا كسانی را كه ظلم ميكنند، هدايت نميكند.»
همچنین در آیه ۱۱۶ سوره نحل که در بالا ذکر کردم در ادامه ذکر موارد خوردنی های حرام آمده که:«با هر دروغى كه به زبانتان مىآيد، مگوييد اين حلال است و آن حرام؛ تا (با این کار) بر خداوند دروغ بسته باشيد؛ كسانى كه بر خداوند دروغ مىبندند رستگار نمىشوند.» استنباط بنده این است که هشدار میدهد که از خودتان حکم غیر از مواردی که ذکر شد ندهید و حلال خدا را به دروغ حرام نکنید که در این صورت به خدا دروغ میبندید.
باز هم در قرآن برای اینکه تمام درها را باز بگذارد در سوره مائده آیه ۳ مذکور است که:«هر كس در مخمصهاى ناچار شود و مايل به گناه نباشد (و از آنچه نهى شده بخورد) بداند كه خداوند آمرزگار مهربان است». یعنی که اگر حتی کسی مجبور شود که حرامی را بخورد و چنان نباشد که این کار را از روی عناد و لجاجت بکند و مایل به این کار باشد٬حرجی بر او نیست چون خدا آمرزنده و مهربان است.
امیدوارم مواردی که از قرآن ذکرکردم به کار جویندگان بیاید.
=====================
پس نوشت:
-اگر به مملکت غرب آمدهایم و در زمینه تحصیلی خودمان چیزی هم نشدیم٬ شکر خدا که حداقل روش تحقیق یاد گرفتیم که به کار حل مسایل دیگر میآید٬ از جمله مسایل دینی.
= شاید ندانید در ایران چاپ ترجمه فارسی قرآن بدون این که متن عربی قرآن ذکر شود رسماً ممنوع است. یعنی شما میتوانید مثلاً انجیل فارسی را مانند یک کتاب در دست بگیرید و بخوانید٬ اما ترجمه فارسی تنهای قرآن اجازه چاپ ندارد! علت؟ گفتهاند باعث میشود تقدس این کتاب از بین برود...
Labels: Religion
12 Comments:
سلام به شما دوست عزیز:
نکاتی که شما مطرح کردید بسیار زیبا بود اما بسیار هم ناقص. در اینجا به اختصار نکاتی را ذکر می کنم تا شاید این نکات از سوی یک دانشجوی دیگر مقیم آمریکا کمکی به درک بهتر مطلب کند:
1. در آیه 3 سوره مائده که در مورد مصادیق مردار صحبت می کند ( این نکته لازم به ذکر نیست اما اینها مصادیق هستند و نمونه مثلا حیوانی که از بیماری هم بمیردمردار است اما اینجا ذکر نشده است) در آخر می گوید مگر آنکه الا ماذکیتم. جان بحث در این کلمه است که شما آن را نا دیده گرفتید.
2. در آنجا که می گوید طعام اهل کتاب بر شما حلال است ( نمی دانم چرا شما نوشته اید ذبیجه)
طعام در صیاق مطلق آمده است و وقتی در قران طعام در صیاق مطلق می اید منظور حبوبات است برای مثال:
الف:فدية طعام مسكين
ب:او كفارة طعام مساكين
ج:و يطعمون الطعام
و بسیاری موارددیگر
که همه می دانیم برای کفاره گندم و برنج و... ذکر شده و در مورد سوم هم خانواده امام علی نان دادند.این آیه زمانی نازل شد که مردم حبوبات اهل کتاب را هم نمی خوردند و این آیه
نازل شد و گرنه در مورد گوشت حکم قبلا داده شده بودو چون در مجموعه الا ما ذکیتم نمی گنجد پس حلال نیست
3. این نکاتی که شما اشاره کردید و به عنوان غور در قران مطرح نمودید از 14 قرن قبل دیده شده است مثلا صاحب تفسیر المنار تمام این اشکالاتی را که شما مطرح کردید را بسیار دقیق تر و اصولی تر مطرح کرده و تمام آنها هم پاسخ داده شده اند.
امیدوارم با همین دقت و توجه که دارید در تمام مراحل زندگی موفق باشد.
برخی ذبایح اهل کتاب را حلال میدانند و برخی نه. مثلا آقای جناتی آنرا حلال میداند یا جایی خواندم که امام موسی صدر هم آنرا حلال میدانست. بهرحال چون در منطقه ما گوشت حلال توسط قصابیهای مسلمان عرضه میشود بنده هم تصمیم را بر اساس اکثریت مسلمین گذاشتم. ولی بسیار معتقدم که این مساله نیاز دارد که توسط بزرگان مسلمین مورد بررسی قرار گیرد.
در جواب طاهای عزیز:
قبول دارم که میتوان کار بالا را ناقص خواند. اما نمیدانم چه مقدار بنویسم کسی مدعی نخواهد شد که دیگر ناقص نیست.
۱. «الا ماذکیتم» در ادامه شرح موارد حرام آمده است. معنی آن هم این است :«الا آنچه شما پاکیزه کنید». یعنی موارد حرام٬ حرام است مگر آن که شما آن را پاکیزه کنید و قابل. یعنی چیزی که حرام ذکر شده -مثلاً گوسفندی که گرگ خورده٬ که از مصادیق چیزهایی است که ذکر شده- حرام است الا ماذکیتم. حالا جایی اصلاً ذکر نکرده که گوشتی که نام خدا بر آن برده نشده حرام باشد که احتیاج به پاک کردن و «ذکی» کردن باشد.
حتی اگر جان بحث در این کلمه «ما ذکیتم» باشد٬ کاربرد این کلمه در بحث این است که چگونه چیزهایی را که حرام ذکر شده قابل خوردن کرد٬ نه این که چیزهایی را که حرام ذکر نشده قابل خوردن کرد.
پس اشکال مرتبت نیست.
۲. معنای طعام آشکار است٬ هر عربی دانی میداند. "طعامِ اهلِ کتاب" خوردنی های اهل کتاب است. حالا این که شما برای مصادیق آن از جامعه صدر اسلام ذکر میکنید که امام علی نان دادند٬ یا این که کفاره حبوبات بوده است٬ الزام آور نیست. این که مردم صدر اسلام حبوبات اهل کتاب را نمیخوردند هم من جایی ندیدهام که ذکر شده باشد -منبع بدهید- و این که این آیه در حلیت آن آمده باشد. در مورد گوشتی که برای غیر خدا قربانی شده باشد حکم داده شده بود:«وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ» که حرام است٬ نه به طور عام هر گوشتی. در توضیح مورد قبلی گفتم که «الا ما ذکیتم» برای آن مورد خاص آمده است.
۳. این روش پاسخگویی روش منبریی است! مانند این که شاگرد معلم فیزیکی سوالی کند و او جواب بدهد که این سوال ها را گالیله ۴۰۰ سال پیش جواب داده و در کتابش نوشته... بنده صاحب تفسیر المنار را نمیشناسم٬ لزومی هم نمیبینم که چون او این موارد را قبلاً بدون این که من بدانم ذکر کرده من دیگر به آنها نپردازم. شما هم لطفاً لینک بدهید که کی و کجا چی گفته٬ و چه جواب گرفته وگرنه همانطور که گفتم بحث منبری میشود.
بعد این که بنده اشکالی نگرفتم! ترجمه قرآن را آوردم٬ هر کسی هم روا است که خودش بخواند و نتیجه بگیرد. حالا کسی مثل شما مصداق طعام را فقط حبوبات بگیرد٬ یا کسی مانند من تتمه اغذیه٬ انتخاب خودش است.
حالا اگر اشکالی در موارد بالا است لطفاً بی نصیب نگذارید.
سلام
فکر میکنم آیه ای هست که اگر مد نظر قرار گیرد نتیجه متفاوتی خواهیم داشت
آیه 121 سوره انعام
وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَآئِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ
ظاهرا به صراحت میگوید که از آنچه نام خدا برآن برده نشده نخورید
برای دسترسی به لیست آیات قرآن به انگلیسی در این زمینه میتوانید در سایت زیر لغت
Food
را چک کنید
http://www.islamicity.com/mosque/TOPICI.HTM
در جواب مهران:
چند نکته را به صورت کاملا جزئي بيان مي کنم اميد که مفيد فايده افتد:
فكلوا مما ذكر اسم الله عليه ان كنتم بآياته مؤمنين ( انعام آية 18)
ولا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه وانه لفسق (انعام آية 121)
انعام لا يذكرون اسم الله عليها افتراء عليه (انعام آية 138)
اما حتی بدون دیدن آیات بالا با توجه به خود آیاتی که مهران هم مطرح کرده نکات زیر بدست می آید:
الف:
1- هر چه نام غير خدا بر آن جاري شود حرام است اما عکس قضيه درست نمي باشد، يعني اگر نام خدا بر آن برده نشد دليل نداريم که حلال باشد.
2- در سوره هاي نحل، انعام و بقره کليت قضيه بيان شده است ( ميته، خون و خوک) و آيه سوره مائده مدني است و بعد از موارد قبلي بيان شده است يعنی حکم ميته قبلا آمده بوده است.
3- منخنقه، موقوذه، مترديه، نطيحه و ما اکل السبع همه انواع يک مصداقند زيرا با يک استثنا ( الا ما ذکيتم) جدا شده اند و در نتيجه همه مصاديق نوع واحد، ميته هستند.
4- انواع فوق الذکر برای ميته موارد نادر آن است اما تمامی موارد ذکر شده در رسوم مجوسيان ( که قران اذعان دارد اهل کتابند، سوره حج آيه 17) بوده و اينگونه رسم داشتند که حيوانات را می کشتند و می خوردند يا با خفه کردن يا از ارتفاع انداختن يا بزها را با هم به جنگ می انداختند تا يکی با شاخ ديگری بکشد و يا با کتک زدن.
5- نوع عام موارد بالا را با يک استثنا جدا کرده و آن اينکه الا ما ذکيتم يعنی اگر اين کار را نکنيد می شود ميته که حکم آن در قبل آمد.
6- تمام موارد فوق بايد قبل از مرگشان کاری بر روی آنها انجام شود ( الا ما ذکيتم) تا حلال شوند و گر نه ميته می شوند.
7- هر حيوانی به هر طريقی بميرد مردار نام می گيرد. اين نکته بسيار مهم است، ميته يعنی چه؟ يعنی حيوانی و يا انسانی که مرده باشد، چه با گيوتين، چه با تصادف، چه با مريضی و چه با خفگی و ضرب و شتم و غيره. اگر مرد می شود مردار مگر عملی روی ان انجام شود ( الا ما ذکيتم) که جزئيات آن در اينجا گفته نشده است.
8- حيوان مرده ای که نام خدا در موقع مردن بر او برده نشود ( نام خدا نبردن يک عمل سلبی است يعنی يک کاری انجام نشود انگار بگويي برای آن حيوان اسفند دود نکنند و يا هر عمل سلبی ديگر) می تواند جزو ميته قرار گيرد مگر ( الا ما ذکيتم) اما اگر بدانيم در همين ( الا ما ذکيتم) نام خدا بردن لازم است ديگر نمی توان با ( الا ما ذکيتم) آنرا حلال کرد زيرا مستلزم دور است.
ب:
1- در معنای طعام در قران به عنوان کتاب مورد بحث هر کجا طعام به صورت مطلق آمده منظور حبوبات و غير گوشت است و اين برداشت شخصی نيست و اين حتی محدود به قرآن هم نيست در زبان عرب اينگونه است همان گونه که در لسان العرب هم آمده و يا کتاب نهايه ابن اثير ( الميزان جلد 5 صفحه 266). برای تاکيد بر اين نکته گوشت خوک هم در برداشت غلط از طعام در اين مجموعه می آيد آيا يعنی حلال است؟
2- آنچه از ميته ( الا ما ذکيتم بر آ ن اجرا نشده باشد) و گوشت خوک حرام است.
3- مثال هايی که در قرآن طعام به صورت مطلق آمده تاييد می کند برداشت بالا را.
4- در مورد معنای طعام و به خصوص طعام اهل کتاب در تفسير الميزان (منبع) توضيح وافی و کافی آمده است.
ج:
1- اگر من امروز بگويم من کشفی کردم که ديگران نمی دانستند و آن اين است زمين گرد است! اگر کسی بگويد اين را گاليله 400 سال قبل گفته جا دارد.
2- با يک literature review ساده (فقط از الميزان اگر اسمش اشنا باشد) ديده می شود تمام اين نکات قبلا اشکال شده اند و جواب داده شده اند. اين بازبينی منابع لازمه يک تحقيق است.
3- آيات قرآن را نمی توان (منبری ) ساده نگاه کرد مثلا نمی توان گفت قران گفته : ويل للمصلين، پس من ديگر نماز نمی خوانم بايد تمام نکات در جوانب مساله مطرح گردد. بخصوص در مواردی که مساله نکته دار است.
4- آوردن قرآن با ترجمه مشکلی ندارد اما بيش از 4 پاراگراف تفسير به نفس و توضيح و پس نوشت جزو ترجمه نيست، بخصوص در متشابهات قران مانند آيه ذکر شده در شماره قبل.
آرزوی موفقيت و ديدار شما را دارم.
در ادامه جواب طاها:
برای آیه ۱۳۸ داستان آن در آیات قبلترش بیان شده که برخی مشرکان سهمی را از نعماتشان برای بتان و سهمی را برای خدا در نظر میگرفتند و هر بخش را جداگانه در نظر میگرفتند و بدون ذکر نام خدا چارپایانشان را ذبح میکردند.
برای آیه ۱۲۱ بنده مقداری سر درگم هستم. یعنی اگر چنین باشد و چنانچه شما میگویید این آیه حکم محکم باشد و بقیه آیاتی که من در متن اصلی ذکر کردم متشابه٬ نباید خوراکی را که نام خدا بر آن برده نشده خورد -شامل هر چیزی نه فقط گوشت- که نظر این ناچیز این است که این حکم شامل خیلی چیزهاست ٬ از نان و حبوبات بگیر تا شیر و سبزیجات و گوشت ...٬ شاید که میتوان نام خدا را بر آن چیزها برد و شرط این که نام خدا بر آنها برده نشده را مرتفع گفت و فلسفه بسما... گفتن قبل غذا چه بسا چنین باشد.
آیه ۱۱۸ هم که باز امر به خوردن چیزهایی -و نه تنها گوشت- است که نام خدا بر آن برده شده٬ که در بالا نظری دادم.
الف:
۱- دلیلی هم نداریم که اگر نام خدا بر آن برده نشد حرام باشد. ولی اطمینان داریم که اگر نام غیر خدا بر آن برده باشند حتماً حرام است.
۲و۳- معنی میته «مرده» است٬ لابد شما مانند من غریزتاً قبول دارید گوشت مرده برای خوردن مناسب نیست٬ اینجا هم تاکید شده است. «منخنقه، موقوذه، مترديه، نطيحه و ما اکل السبع» مصداق مرده (میته) نمیباشند٬ مصداق کشته شده میباشند. از هر روستایی سادهای هم بپرسید بین گوشت گوسفند مرده و گوسفند گرگ کشته فرق قایل است. لذا حکمشان جدا و در ادامه آمده است که چگونه میتوان آنها را ذکی کرد و قابل.
۴و۵و۶- موارد ذکر شده٬ حتی اگر رسم مجوسیان برای کشتن چارپایانشان بوده باشد٬ حکم آمده که مومنان چنان نکنند٬ و اگر چنان دیدند یا ذکی کنند و قابل٬ وگرنه حرام است مانند حکم گوشت مرده.
۷- برای معنی میته توضیح دادم و تقاوت مرده با کشته شده بسیار است.
۸- برای خوردن حیوان را میکشند و حکم میته ندارد. ما نمیدانیم این «لا ماذکیتم» دقیقاً چیست و چنان که ذکر کردم کاربردی برای موارد حرام مانند میته ندارد٬ بلکه برای «منخنقه، موقوذه، مترديه، نطيحه و ما اکل السبع» ذکر شده است.
** چنان که در هر ۴ آیهای که در متن اصلی ذکر شد میبینید تاکید و نص قرآن بر حرام بودن گوشتی است که نام غیر خدا بر آن برده شده. برای من واضح نیست چرا اصرار است که حرام بودن را بر تمام گوشتهایی که نام خدا بر آن برده نشده -و نه بخاطر عناد و لجاجت بلکه چون عمل قربانیی انجام نشده به رسم مشرکان و بت پرستان که لزومی به ذکر نام و تقدیم به الهی باشد- علی الاطلاق تعمیم بدهند. چیزی که در نص قرآن نیست.
ب:
۱. جستجو در قرآن برای طعام نتیجه خاصی را القا نمیکند و تمام موارد طعام به معنی خوراک معنا میدهد. البته مثلاً برای یک چینی مفهوم خوراک متفاوت از خوراک یک غربی است. خوک که همانطور که ذکر کردم صریحاً حرام ذکر شده٬ پس نمیشاید خورد حتی اگر طعام اهل کتاب باشد.
۲. مذکور است که:«امروز پاكيزهها و طعام (و ذبايح) اهل كتاب بر شما و طعام (و ذبايح) شما بر آنان حلال است، » یعنی پاکیزه های ایل کتاب بر شما حلال است٬ ؛ چیزهایی که لزوم به «ما ذکیتم» دارند یعنی پاکیزه نیستند و لذا مومنان هم نباید بخورند٬ هرچند اهل کتاب بخورند.
۳و۴- نیافتهام٬ ندیدهام.
ج:
۱. چیزهایی که ذکر کردم گمان نمیکنم در نظر همگان به واضحی گرد بودن زمین باشند. ندیدهام حداقل در اینترنت کسی اشارهای کرده باشد.
۲. بنده در بلاد غیراسلامی هستم. هم منبع اصلی اسلام را در دست دارم٬ هم اندکی سواد عربی و تاریخ. نتایجم ممکن است کامل نباشند٬ ولی از منبع اصلی بدون واسطه ذکر کردهام. بر این گمانم که منبع اصلی مسلمانان کتاب قرآن است و باید به آن تمسک بجویند٬ نه به کتابهایی که در دسنرس نیستند. یعنی کتاب قرآن برای مسلمانی که عربی بداند قاعدتاً کافی و وافی است.
۳. موافقم.
۴. نفس مطلب من جایی است که آوردهام :«نکاتی که از آیات بالا استنباط میشود: مستقیم متن ترجمه را بدون توضیح مینویسم». و واضح بخش تفسیر و توضیح شخصیام را جدا نوشتهام٬ یعنی فرض میدانم آن بخش بین ----و ---- کفایت میکند.
قرآن برای خواندن و عمل کردن ماست٬ نه تنها قرائت. و بسیار خوب شد که بنده را با آیات دیگر در مورد حکم خوراکیها آشنا کردید. بنده هم آرزوی توفیق برای تمام جویندگان دارم.
Salam duste aziz,
1. man harchi deghat kardam nafahmidam shoma ki hastid o ?? chon pasokh in soAl be 2 shekl hast.
1.1 maloom nist ke shomA mosalmun hastid ya nah??? chon age mosalmun bashid bayd bedunid ke nemitunid tafsir be ray ya tarjomeh bekonid,
Baraye mesAl mitunid begid "ALEF LAM MIM" yanichi??
1.2 age maloom shavd moslamun hastid ya nah mishe javab ro be doghesmat tghsim kard
1.3 in publish kardane shoma : http://www.iranianuk.com/article.php?id=19417
khaili masooliat dare baraye shoma ke bi motAlee tafsire be ray mikonid..khaili masooliat afarin hast
1.4 age ham mosalmun nistid pasokh in masleh tore digari hast.
1.5 beharsurat tahghigh chize khoobi hats vali hame inhA bastegi dare ke che marajei ro ghabool darid .
MAj_71@yahoo.com
baraye shorouu duste aziz:
TARAFe sohbate in aye mosalmunha hastan, doroste??? khob vaghti mosalmun hastand dige vaghte sar boridan heyvan ghaedatan name botha ro bekar neminbarand doroste??? pas baraye chi ghorAn be oonha begeh ke name gheyre khoda ro nabardi vaghti ke mosalmun hastand??
2. khob pas maloom mishe manzoor idar kar boode-_> aye 121 migeh ke name khodarobeakr bebarid baraye hamin hast baraye inke shomaha maz sardargomi biroon biaid....
in pasokh kootah hast...hala bordane name khodA favayede khdoesho dare ke toolan ihast...
mofagh bashid
maj_71atyahoo
سلام دوست عزیز
فکر می کنم اگر نظرات آقای قابل رو بخونید این بحث کاملتر بشه. این هم لینکش:
http://bahare-iran-ma.blogsky.com/?PostID=245
یه مساله مهم اینه که معمولا خارجی ها حیوان رو دبح نمی کنن و یه جور دیگه می کشن مسالا با جریان برق که در این صورت مصداق مردار پیدا می کنه که صریحا حرام اعلام شده
اینجا هم نكتههائى درباره ذبح شرعى ذکر شده است:
http://www.bazargan.com/abdolali/ZebheSharie.htm
وَ ذَرُوا ظهِرَ الاثْمِ وَ بَاطِنَهُإِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الاثْمَ سيُجْزَوْنَ بِمَا كانُوا يَقْترِفُونَ(120) وَ لا تَأْكلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسقٌوَ إِنَّ الشيَطِينَ لَيُوحُونَ إِلي أَوْلِيَائهِمْ لِيُجَدِلُوكُمْوَ إِنْ أَطعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لمَُشرِكُونَ(121)
گناه ظاهر و نهان را واگذاريد ، كساني كه گناه ميكنند به زودي سزاي اعمالي را كه ميكردهاند خواهند ديد ( 120 ) .
از ذبحي كه نام خدا بر آن ياد نشده مخوريد كه عصيان است ، ديو نهادان به دوستان خود القا ميكنند تا با شما مجادله كنند اگر اطاعتشان كنيد مشرك خواهيد بود ( 121) .
تفسیر المیزان توضیحات خوبی داره
http://www.andisheqom.com/Files/quranshenasi.php?idVeiw=30244&level=4&subid=30244
Post a Comment
<< Home