از کتابخوانی تا سینما
بسیاری داستانهای معروف فیلمنامه شدهاند و فیلمهای خوبی به اقتباس از آنها ساخته شدهاست. بسیاری کتابخوانان حرفهای اما همچنان عقیده دارند که فیلم کردن کتاب کار صحیحی نیست و هیچ سینماگری نمیتواند ظرایف داستان را چنان که باید و شاید بر پرده نمایش دهد.
اشکالی که میگیرند این است که در کتاب٬ نویسنده با توصیف جزییات٬ تخیل خواننده را آزاد میگذارد تا فضای داستان را بسازد؛ اما فیلمساز با نمایش همه چیز جایی برای تخیل بیننده نمیگذارد و نظر خودش را در مصور کردن داستان اعمال میکند.
نکته خوب فیلم آن است که در یکی دو ساعت ماجرا تمام میشود. اما کتاب داستان باید خوانده شود و معمولاً در چند وحله خوانده شود. اکثر هم دیدن فیلم را که سریعتر و بصری تر است بر خواندن داستان ترجیح میدهند.
اما شق دیگری هم متصور است؟
میتوان داستان را بصورت نمایش رادیویی اجرا کرد. اما در این صورت وجه بصری کلاً محذوف میماند.
میتوان به سبک سنتی داستان را نقالی کرد. یعنی داستان را همراه با نمایش تصویرهایی بیان کرد. همانطور که نقالان داستانهای پهلوانی را همراه با اشاره به نقاشی های قهوهخانهای تعریف میکنند.
روش دیگری که اخیراً دیدم و جالب بود تئاتر تک نفره است. یک نفر داستان را تعریف میکرد٬ چهره های مختلف به خود میگرفت و بیانهای متفاوت را عرضه میکرد. اما پردهای هم بود که از پشت روی آن اسلایدهای مربوط نمایش میدادند. یعنی اگر داستان در پنجاه سال پیش در روستایی رخ میداد٬ تصویر واقعیی از روستایی در ۵۰ سال پیش نمایش داده میشد. تصویر واقعی بود و تصوری از چگونگی ماجرا ارایه میداد اما تمام واقعیت نبود. تنها اشاره و راهنمایی بود برای تخیل. بلندگوهای سالن هم جا به جا صداهای مربوط پخش میکردند تا حس داستان را القا کنند. از صدای قطار و هواپیما گرفته تا پرندگان و بهار و جوی و ...
روش جالبی بود و جایگزینی بود متفاوت از داستان خوانی و سینما.
شاید در آینده بشود بوهایی هم پخش کرد در بین داستان که حس گیری حاضرین کاملتر هم بشود و ارایه داستان شکل کامل تر و جذابتری به خود بگیرد.
Labels: general
0 Comments:
Post a Comment
<< Home