ادبیات فارسی٬ مدرسه زندگی
چیزهای فراوانی از مطالعه ادبیات فارسی یاد گرفتهام. از یک شعر کوتاه خیام بگیر تا یک داستان بلند هزارویکشب. خوشبختانه رابطهام با ادبیات طولانی و عمیق بودهاست٬ (شاید به همین علت هم هسن که برخی اشکال میگیرند که مانند پیران به دنیا نگاه میکنم!)
اغلب اتفاقاتی در زندگیام میافتد که مرور آنها شعر و یا حکایتی را که خواندهام در ذهنم میآورد٬ احساس بسیار عالیی است که میبینی آن چه قبلاً تجربه کردهاند و قلمی کردهاند در جامهای نو برای تو هم میآید.
اما جالب تر این که اخیراً به صرافت افتادم که با نگاه به داستانها و ادبیات گذشته کار روزگار را پیشبینی کنم. بسیار شگفت در میآید اغلب. بازی روزگار بسیار نغز است. درست همان چیزی که انتظار نداری میافتد :) اما جالب تر این که انتظار آن را داشته باشی بواسطه خواندن تجربه پیشینیان در کتابها...
همین طوری و سردستی برای نمونه ار حافظه میآورم.
از فردوسی:
میاسای ز آموختن یک زمان به دانش نیفکن دل اندر گمان*
چو گویی که وام خرد توختم همه هر چه بایستم آموختم
یکی نغز بازی کند روزگار که بنشاندت پیش آموزگار
(*یعنی با آموختن دانش٬ خودت را از حدس و گمان زدن آسوده کن)
یا از حافظ:
جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است
هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق
هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق
نکتهای که کم مورد عنایت قرار میگیرد که در دنیای قدیم ایران٬ آموختن سواد و نوشتن و کتاب تالیف کردن و شعر سرودن کار راحت و کم هزینهای نبودهاست و مانند قرن اینترنت ما نبودهاست که هر عبدا...ی خط اینترنتی بگیرد و در فضای مجانیی ابراز افاضات کند. در آن زمانه کمتر کسی همت میکرده است که هزینه زمانی و مالی بکند و تا حرفی و تجربهای در انبان نداشته چنان هزینهای نمیکردهاست. اینچنین است که هر کتاب کهن را که برمیداریم انباشته است از حکمت و معرفت٬ برخلاف کتب اخیر که بیشتر بر اساس جلوهگری نوشته میشوند تا در اثر سرریز دانش نویسندگان. برای نمونه مولوی بلخی کتابش را ننوشته است٬ بلکه کتابش از او جوشیده است٬ یا عطار و فردوسی و ... حالا کتاب معاصری را برمیداری با عنوان پرطمطراقی٬ چند صفحه که میخوانی میبینی نویسنده بجز حرافی چیزی برای ارایه نداشته است و به لطف صفحهآرایی و مقدمه و موخره و فهرست و پس نوشت و غیره صفحانت کتاب را پر کردهاست. (برای نمونه- البته با عرض پوزش از شعور خوانندگان- این کتاب: تجلی هویت ایرانی در ...)
امروزه هر جوانی با هیجان از کتابهای پائولو کویلو میگوید٬ غافل از این که انبوهی داستانهای نغز تر از آن در ادبیات کهن ما نقل است. حکایتهایی که حتی نقل ناقص آنها از دهان سخنران خسته کلامی مانند الهی قمشهای اگر برای شنوندگانش آب نداشته باشد برای او نان دارد!
Labels: life, Literature
4 Comments:
عزیزم نمی دانی یا خودت را به نادانی می زنی؟ هر کس با اندک سواد از یک زبان بیگانه می داند که ترجمه عملا غیر ممکن است و در حقیقت تفسیری خلاصه و ساده از دید مترجم از آن متن می شود و همیشه میزان دانش مترجم از هر دوزبان و امیال و اغراض شخصی او در این کار وارد هست. بنابراین باید متن ترجمه با عربی همراه باشد تا آنچه بر سر دیگر کتب مقدس رفته است نیاید. خودتان را هم با دیگران در زمینه خواندن قران مقایسه نفرمایید. اما بهتر است بدانید بایبل خودش ترجمه است و با زترجمه ترجمه شده است تا به شماررسیده است .بنابراین اگر ایرادی بوده این ایراد تکثیر شده و در هر ترجمه هم زیادتر شده باور ندارید تعداد نسخ بایبل را مقایسه کنید
شما را رجوع می دهم به بارت ارمن .
در ثانی اگر دارندگان دیگر کتب مقدس حساس نیستند دلیلی نیست که مسلمانها هم حساس نباشند
بهتر است دامنه شناختی خودتان را هم بدانید بعد به الهی قمشه ای اهانت کنید
ترجمه انگلیسی قرآن را چند روز پیش دیدم٬ بدون متن عربی! لابد انتشاراتی آن از دید شما مغرض بوده...
خوب بیایم قرآن فارسی-عربی چاپ کنیم٬ نیمه نخست کتاب متن عربی٬ نیمه دوم متن فارسی. هم شما راضی٬ هم هرکسی دوست دارد قرآن را مانند هر کتاب دیگری بخواند.
در ضمن از این که صدای الهی قمشهای خسته است یا این که بلیط سخنرانیش در کانادا ۴۰-۳۰ دلار است چگونه دامنه شناختی من را ارزشیابی میکنید؟!
تو حرفی رو که می خواستی بزنی زده ای! دلیل ات رو برای پیش کشیدن اسم الهی قمشه ای نمی فهمم! با این حرف خواستی نشون بدی که دیدت از دید مردم عادی که شاید حرفهای قمشه ای براشون جذابه فراتره؟!! به نظرم اشاره ی جالبی نکردی. این آدم رو چه تو قبول داشته باشی و چه نداشته باشی،حداقل در حوزه ادبیات فارسی- و داستهای زیبایی اون که خودت بهشون اشاره کردی- بسیار آدم مطلعیه. نیازی به تخریب این آدمایی که حداقل یه جایی به یه کسایی دارن خدمت می کنن نیست،در شرایطی که الحمدا... این همه آدم بی توجیه دیگه، برای تخریب کردن وجود داره
حرفهای قمشهای البته جذاب هستند، منبعش هم همان ادبیات غنی فارسی است، ایشان هم قشنگ نقل میکنند هم قشنگ با داستانهای دیگر مرتبط میکنند. من اشکالم این است که کسی با نقل آن داستانها ملقب به حکیم یا قیلسوف نمیشود و برای شنیدن سخنرانیش ۳۰-۴۰ دلار قیمت زیادی به نظر میرسد.
Post a Comment
<< Home