شرق و غرب٬ مردمسالاری و استبداد٬ عرفی و الوهی
با دوستی ژاپنی و مسیحی صحبت میکردم. بحث به شرق و غرب و پیشرفت و مدرنیته و ... رسید. نتیجه بحثهایمان چنین شد:
انسان در درجه اول یک حیوان است با تمام غرایز و حوائج آن٬ تا وقتی از مرحله حیوانیت عبور نکند نمیتواند مولفههای انسانی خود را به منصه ظهور برساند. به بیان عوام انسان گرسنه دین ندارد و از او نباید انتظار اخلاقی رفتار کردن داشت. سه نیاز غریزی انسان خوردن و خوابیدن و ارضای جنسی است. وقتی این سه نیاز در فردی ارضا شدند٬ فرد فرصت میکند به کارهای متعالی بپردازد٬ فلسفه بپردازد٬ متفکر شود٬ منطقی باشد٬ اخلاقی رفتار کند٬ قانون مدار باشد و قص علیهذا. *
در جوامع مدرن٬ این سه نیاز اصلی امروزه دغدغه اصلی اکثر مردم نیستند و آن جاست که انسانها به دنبال ارضای دیگر نیازهایشان میروند٬ نیاز به آزادی٬ زیبایی٬ رفاه٬ اجتماعی بودن و .... این چنین است که اندیشهها شکوفا میشوند٬ فرهنگ بارور میشود و تولیدات علمی و صنعتی و ... پا میگیرد. البته کسی هم انتظار ندارد که فلان ایل کوچنده آپولو هوا کند٬ چرا که هموغمشان چیز دیگری است.
حال همین نکته کوچک و بدیهی٬ چنین اختلافی را نتیجه میدهد. حکومتهای جوامع “در حال پیشرفت” نه تنها تلاش در کمک به مردم در رفع چنان نیازهایی را از اولویتهای خود نمیدانند٬ بلکه برای خود رسالتی قایلند که مردم را به کمال فلسفی برسانند -یا در جوامع مذهبی اراده الهی را محقق کنند-.
در حالیکه حکومتهای جوامع پیشرفته٬ ادعای رسالتی الهی ندارند و تنها ارایه نظم و آزادیهای نسبی را سرلوحه خود قرار دادهاند و با اعتقاد به این که عامه مردم خود محترم هستند و احتیاج به ولی و قیم ندارند٬ سرنوشتشان را به دست خودشان سپردهاند تا کارشان را پیش ببرند٬ . اینجاست که یکی میشود شرقی و دیگری غربی.
انسان در درجه اول یک حیوان است با تمام غرایز و حوائج آن٬ تا وقتی از مرحله حیوانیت عبور نکند نمیتواند مولفههای انسانی خود را به منصه ظهور برساند. به بیان عوام انسان گرسنه دین ندارد و از او نباید انتظار اخلاقی رفتار کردن داشت. سه نیاز غریزی انسان خوردن و خوابیدن و ارضای جنسی است. وقتی این سه نیاز در فردی ارضا شدند٬ فرد فرصت میکند به کارهای متعالی بپردازد٬ فلسفه بپردازد٬ متفکر شود٬ منطقی باشد٬ اخلاقی رفتار کند٬ قانون مدار باشد و قص علیهذا. *
در جوامع مدرن٬ این سه نیاز اصلی امروزه دغدغه اصلی اکثر مردم نیستند و آن جاست که انسانها به دنبال ارضای دیگر نیازهایشان میروند٬ نیاز به آزادی٬ زیبایی٬ رفاه٬ اجتماعی بودن و .... این چنین است که اندیشهها شکوفا میشوند٬ فرهنگ بارور میشود و تولیدات علمی و صنعتی و ... پا میگیرد. البته کسی هم انتظار ندارد که فلان ایل کوچنده آپولو هوا کند٬ چرا که هموغمشان چیز دیگری است.
حال همین نکته کوچک و بدیهی٬ چنین اختلافی را نتیجه میدهد. حکومتهای جوامع “در حال پیشرفت” نه تنها تلاش در کمک به مردم در رفع چنان نیازهایی را از اولویتهای خود نمیدانند٬ بلکه برای خود رسالتی قایلند که مردم را به کمال فلسفی برسانند -یا در جوامع مذهبی اراده الهی را محقق کنند-.
در حالیکه حکومتهای جوامع پیشرفته٬ ادعای رسالتی الهی ندارند و تنها ارایه نظم و آزادیهای نسبی را سرلوحه خود قرار دادهاند و با اعتقاد به این که عامه مردم خود محترم هستند و احتیاج به ولی و قیم ندارند٬ سرنوشتشان را به دست خودشان سپردهاند تا کارشان را پیش ببرند٬ . اینجاست که یکی میشود شرقی و دیگری غربی.
-------------
*) بحث در مورد اکثریت انسانهاست که متن جامعه را تشکیل میدهند. به استثناها کاری نداریم که خود به تعریف اکثریت نیستند.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home