نظراتی در مورد سران دنیا:
داشتم این خبر را میخواندم که صدام حسین با افتخار مسوولیت استفاده از جنگافزارهای" ویژه" علیه ایرانیان را در جنگ میپذیرد.
به فکرم رسید مگر ایرانیان چه چوب تری به صدام حسین یا عراق فروخته بودند که او اینچنین کینه عمیقش را پنهان نمیکند؟ نمیدانم ولی شاید این کینه او باعث جنگ بینتیجه و پرهزینه اش با ما شده باشد٬ چیزی که میتوانست با مراجعه به یک روانشناس حاذق ریشه یابی و درمان شود.
عمومی تر که نگاه کنیم میبینیم که اکثر رهبران خاورمیانه مشکل روانی از جمله اکثراً فوبیا دارند و گاه و بیگاه در سخنرانیهایشان آن را آشکار میکنند. این یکی خودش را رهبر اعراب میداند٬ آن یکی رهبر مسلمین جهان٬ دیگری سردار قادسیه و صلاحالدین مدرن٬ دیگری هم که خودشیفتگیش شهره آفاق است.
حالا جالب است که در معیارهای عقلی این آقایان شاید حتی صلاحیت و توانایی اداره یک قصبه هم ندارند٬ و ادعاهایشان گوش فلک را کر میکند. کاش مثلاً میشد از طرف یک سازمان بیطرف مثلاً سازمان ملل کمیته ای تشکیل میشد که کاندیدا های ریاست کشور ها را تعیین صلاحیت میکرد و بعد با انتخابات کارها پیش میرفت. این تعیین صلاحیت باید در عرصه های توانایی های مدیریتی٬ مسوولیت پذیری٬ ثبات شخصیتی و روانی٬ آشنایی با اصول روابط بین الملل و ... میشد. این طوری حداقل سرنوشت ملتها گوشت قربانی آزمون و خطا و عقده های فروخورده رهبرانشان میشد.
حالا بقیه دنیا به ما ربطی ندارد٬ فکر میکنید چند تا از سردمداران ما در طی این قرون گذشته از این آزمون موفق میگذرند؟
----------------
پس نوشت: این پاره سنگ نامه ما هم اخیراً دیدم دوساله شده٬ من که برایش دوشمعی روشن و پُف میکنم. امیدوارم این پاره سنگهایی که اینجا ثبت میشود هم سال به سال قُلوه تر شوند.