پاره‌سنگ: October 2009

پاره‌سنگ

پاره‌سنگ‌های گاه‌گاهی ذهن من

2009/10/25

زوال یک ملت

بسیاری غم می‌خورند که ما به دلایل متعدد از لحاظ اقتصادی و فرهنگی از دیگر ملل و کشورها عقب افتاده‌ایم. نادانی فرهنگی ما و وضع ناخوش اقتصادی ما تنها ضررش به ما مردمان ایران زمین نرسیده‌است؛ بلکه دیگر موجودات زبان بسته این سرزمین هم به پای بی‌فرهنگی ما می‌سوزند و سوخته‌اند.
مردمی که گرسنه‌باشند، چه باکی از تعقیب گورخر در خطر انقراض و شکار آن برای رفع گرسنگی دارند؟ روزنامه نگاری که اخبار کشته‌شدن هموطنانش در جاده‌ها یا دیگر سوانح طبیعی و غیر طبیعی روزانه و مرتب به دستش می‌رسد چه انگیزه‌ای از پرداختن به زندگی و مرگ پلنگ ایرانی درحال انقراض دارد؟ دولتی که برنامه‌اش رساندن مردم به سعادت اخروی از راه‌های تاریخ‌مصرف‌گذشته‌است، چه نیازی به داشتن برنامه‌ای برای حفظ محیط زیست می‌بیند؟ اگر پای چهار تا کنوانسیون زیستی هم امضا گذاشته برای خالی نبودن عریضه و حفظ پرستیژ بوده، وگرنه چه مقدار تربیت نیروی متخصص به آن امر مد نظرش بوده؟
ظاهراً ملتی که خوشبختند، سگ وگربه و کلاغش هم خوشبختند و ملتی که چنان نیستند، سگ و گربه‌شان هم به طریق اولی.
ویدئوی زیر را از سایت BBC می‌دیدیم؛ کشوری که نسبت به مردم ما تعهدی ندارد، بودجه صرف کرده، خبرنگاری را به کشور ثالثی فرستاده که سالهاست تعدادی از حیوانات تحت خطر انقراض ما را در خود پذیرفته‌است و شرایطی برایشان ایجاد کرده که در گله‌های بزرگ، اکنون وضعیتی دارند که پسرعموهایشان در ایران بدان غبطه می‌خورند...










Labels: , , , , , ,