پاره‌سنگ: February 2008

پاره‌سنگ

پاره‌سنگ‌های گاه‌گاهی ذهن من

2008/02/29

...بهتر است یا ثروت؟

حکایت زمانه ما: آقایی هست به نام فرزاد٬ پولدار و جاه طلب. آشنایی هم دارد خیلی معمولی٬ اسمش هم بگذارید خشایار. هر دو این آدمها واقعاً عاشق قدم زدن کنار ساحل هستند. فرزاد خانه‌اش را در جای گرانقیمت شهر٬ کنار دریا خریده‌است. شاد است که هر لحظه تصمیم بگیرد می‌تواند برود و کنار ساحل قدمی بزند. خشایار داستان ما اما اجاره نشین است٬ خانه اجاره‌ای اش هم از ساحل دور است. جالب این است که هروقت هوا مناسب می‌شود خشایار سوار اتوبوس می‌شود می‌رود کنار ساحل لذتش را می‌برد و شاد و قبراق برمی‌گردد خانه‌اش٬ فرزاد اما سالهاست که قدمی در ساحل نزده‌است!!
حالا حکایت خیلی از ماهاست. بسیاری از ما تنها از پتانسیل هایی که پول داشتن و ثروت به ما می‌دهد خوشیم٬ اما اندکی که لزوماً ثروتمند هم نیستند از زندگیشان لذت می‌برند و کمی از همان پتانسیل ها را عملی می‌کنند و لذتش را می‌برند.

Labels: ,