رسم و رسوم ازدواج
داشتم در وبسایتی که در مورد رسوم سنتی نوشته بود غور می کردم که دیدم مطالبی هم در مورد رسم و رسوم ازدواج دارد. بد ندیدم قسمتی را در این جا بیاورم. برای انبساط خاطر بد نیست.
«مراسم خواستگاری معمولاٌ بدین ترتیب بود که مادر داماد به چند تن از زنانی که کارشان پیدا کردن دختر بود می سپرد که اگر دختری را با شرایط مورد نظر وی در نظر دارند به وی معرفی کنند و یا درصدد پیدا کردن چنین دختری باشند . پس از مدتی یکی از زنان دختری را در نظر گرفته و به همراه یک یا چند تن از زنان خانواده داماد برای دیدن دختر مورد نظر سرزده به خانه او می رفتند دختر دم بخت بعد از مدتی با کاسه ای آب وارد اتاق خواستگاران می شد و آب را به آنها تعارف می کرد و پس از آن به کناری می نشست . در این هنگام یکی از خواستگاران که از همه با تجربه تر بود به طرف دختر رفته و چادر و یا چارقد دختر را کنار زده دستی به سر وی می کشید و موهای دختر را جابجا می کرد تا ببیند که مبادا دختر کچل باشد و موهاعاریه ای باشد . بعد از مطمئن شدن از موها ، شروع می کرد به بو کردن دهان و زیربغل و خلاصه تمامی بدن دختر ، که خدای ناکرده بوی بد ندهد . پس از انجام این تشریفات و مورد پسند واقع شدن دختر ، به خانه داماد برگشته و شرح ماجرا را توصیف می کرد و داماد نیز با شرحی که خواستگاران می دادند تصویر دختر را در ذهنش مجسم می کرد و آنگاه موافقت و یا عدم موافقت خود را اعلام می داشت .»
جالب نیست؟ یعنی شعور و سواد و .. اصلاٌ مهم نبوده است و آن چه مهم بوده است کچل نبودن و خوشبویی است!!
این قسمت نوشته هم که معرکه است:« داماد نیز با شرحی که خواستگاران می دادند تصویر دختر را در ذهنش مجسم می کرد و آنگاه موافقت و یا عدم موافقت خود را اعلام می داشت »
نمیدانم این رسوم چه اندازه از اساس برافتاده است. (;