محاسن صورت
در زبان فارسی سنتی به موی صورت مردان -که کلمه متداول امروزش ریش است- محاسن میگویند. محاسن جمع حُسن و به معنی خوبیها و زیباییهاست؛ ولی رابطهاش را با مویی که بر صورت مردان میروید نمیدانم.
به نظرم رسید شاید مسمای آن، این باشد که در گذشتهای نه چندان دور و با پایین بودن سطح بهداست، صورت بسیاری از مردم آسیبدیده از بیماریهای پوستی مختلفی مانند سالک و برص و لک و پیس بوده -هنوز هم کم نیست البته در شهرهای کوچک و روستاها - خلاصه چهره بسیاری پر از معایب ظاهری بوده که مردان با روییدن موی صورت و نگاهداشتن آن بسیاری از آنها را میپوشانیدهاند و ریش آنها وسیلهای بوده برای پوشاندن معایب چهرهشان و مایه رهایی از معایب و ایجاد محاسن.
و شاید زنان هم به دلیل مشابه به برقع و نقاب روی میآوردهاند.
به نظرم رسید شاید مسمای آن، این باشد که در گذشتهای نه چندان دور و با پایین بودن سطح بهداست، صورت بسیاری از مردم آسیبدیده از بیماریهای پوستی مختلفی مانند سالک و برص و لک و پیس بوده -هنوز هم کم نیست البته در شهرهای کوچک و روستاها - خلاصه چهره بسیاری پر از معایب ظاهری بوده که مردان با روییدن موی صورت و نگاهداشتن آن بسیاری از آنها را میپوشانیدهاند و ریش آنها وسیلهای بوده برای پوشاندن معایب چهرهشان و مایه رهایی از معایب و ایجاد محاسن.
و شاید زنان هم به دلیل مشابه به برقع و نقاب روی میآوردهاند.
پس نوشت: فکر کنم جایی شنیدم که داریوش اقبالی خواننده هم به دلیل حادثهی اسیدپاشیی که قبل از انقلاب برایش پیشآمده ترجیح میدهد ریشش را نگاه بدارد.
Labels: general, History, language, Literature, society